یک مصاحبه کوتاه با یک معاون کلانتر در یک روزنامه

بابک نوری در اعتماد


روزنامهء اعتماد با بابک نوری . بابت ایفای نقشش در سریال کلانتر مصاحبه‌ای انجام داده که متن آن از نظرتان می‌گذرد.

فرزند هنر باش‌ حال‌ به‌ سراغ‌ بابک‌ نوری‌ دیگر بازیگر ؤابت‌ سریال‌ می‌رویم‌ که‌ به‌ عنوان‌ معاون‌ کلانتر ایفای‌ نقش‌ می‌کند:
«دوره‌کارگاه‌ بازیگری‌ آقای‌ تارخ‌ را گذرانده‌ام‌ و پس‌ از آن‌ دوره‌ اول‌ کارگردانی‌ و بازیگری‌ را در موسسه‌ دانشگاهی‌ رسام‌ هنر طی‌ کردم‌. یک‌ دوره‌ فیلمسازی‌ هم‌ در سینمای‌ جوان‌ داشتم‌.
نخستین‌ حضورم‌ از سال‌ 66 با فیلم‌ سینمایی‌ «باد سرخ‌» بود. تا سال‌ 75 تئاتر کار کردم‌. مدتی‌ عکاسی‌ و تصویربرداری‌ در سازمان‌ صدا و سیما انجام‌ داده‌ام‌. تعدادی‌ نمایشگاه‌ عکس‌، چند فیلم‌ کوتاه‌ و بلند نیز کارگردانی‌ کردم‌.
در حال‌ حاضر مشغول‌ بازی‌ در «شب‌ آفتابی‌» هستم‌ و آخرین‌ کارم‌ قبل‌ از کلانتر، مجموعه‌ «بازی‌ پنهان‌» بوده‌ است‌.»
کارهای‌ دیگر او عبارتند از: سریال‌ «دختران‌»، فیلم‌ «شور عشق‌»، «تلفن‌»، «گام‌های‌ لرزان‌» و «رویای‌ جوانی‌»، سریال‌ «سال‌های‌ خاکستری‌» با نقش‌ «امیر کبیر» و یک‌ فیلم‌ داستانی‌ با عنوان‌ «پول‌ سیاه‌».
«هنگام‌ بازی‌ در کلانتر بسیاری‌ فعالیت‌ پراکنده‌ دیگر داشتم‌. لطفی‌ که‌ شاه‌محمدی‌ به‌ من‌ داشت‌ توصیف‌ ناشدنی‌ است‌. هر زمان‌ سر ضبط‌ بودم‌ سکانس‌هایم‌ را می‌گرفت‌ و می‌رفتم‌ سر ضبط‌ سریال‌ «مدرک‌ اصلی‌» که‌ تولیدش‌ متوقف‌ شد. درعین‌ حال‌ کلانتر مصادف‌ بود با پدر شدنم‌ و تصادف‌ این‌ موارد انرژی‌ بسیاری‌ از من‌ گرفت‌. از کار با شاه‌محمدی‌ لذت‌ بردم‌. او تلویزیون‌ و بویژه‌ نوع‌ پلیسی‌ را خوب‌ می‌شناسد. پس‌ اول‌ او و سپس‌ عوامل‌ «کلانتر» باعث‌ انتخاب‌ این‌ کار شد.
. در ایران‌ امکانات‌ فیلمسازی‌ آنچنانی‌ وجود ندارد. کار پلیسی‌ مثل‌ کار جنگی‌ است‌ و سختی‌های‌ خاص‌ خودش‌ را دارد.
فیلمنامه‌ کلانتر بر طبق‌ بازیگر، شرایط‌ و نوع‌ لوکیشن‌ تغییر می‌کرد. شاه‌ محمدی‌ هر روز فیلمنامه‌ را قبل‌ از ضبط‌ با توجه‌ به‌ موقعیت‌ ترتیب‌ می‌داد. تعلیق‌ و توانایی‌ او با دیگران‌ متمایز است‌ و بیانگر موضوع‌، برخورد مردم‌ است‌ که‌ می‌گویند: «ما فقط‌ کلانتر را می‌بینیم‌.»!
این‌ کار رگه‌های‌ عشقی‌ و پلیسی‌ را در هم‌ دارد. پلیس‌ بازگو کننده‌ معماست‌. آنچه‌ من‌ گرفتم‌ فوق‌العاده‌ بود و همین‌ الان‌ اعلام‌ می‌کنم‌ که‌ اگر آقای‌ شاه‌محمدی‌ هر کاری‌ بخواهد انجام‌ دهد بدون‌ کوچکترین‌ دغدغه‌ مشتاق‌ همکاری‌ با او هستم‌.
من‌ برای‌ نقش‌هایی‌ که‌ بازی‌ کرده‌ام‌ در حقیقت‌ ما به‌ ازای‌ بیرونی‌ را مثل‌ یک‌ کپسول‌ در خود نگه‌ داشته‌ام‌. آدم‌ها را در برخورد برای‌ یک‌ زمانی‌ نگه‌ می‌دارم‌ و از آنها ایده‌ می‌گیرم‌، نه‌ اینکه‌ الگوبردارم‌ و تقلید کنم‌. تخیل‌ صرف‌ صد درصد در بازیگری‌ امکان‌ ندارد و الگوی‌ صرف‌ هم‌.
هر شخصیتی‌ که‌ کار کردم‌، مطالعه‌ زیاد و تحقیق‌ داشته‌ام‌. بعد از «کلانتر» مورد حمایت‌ بی‌نظیر مردم‌ قرار گرفتیم‌ و برخورد تیراژی‌ و تیتراژی‌ و منفی‌ مطبوعات‌. آنها باید پل‌ ارتباطی‌ ما و مردم‌ باشند. هنرمند از طریق‌ مطبوعات‌ می‌تواند حرف‌ دلش‌ را بزند. برخی‌ مطبوعات‌ هدف‌ تبلیغاتی‌ و جنجال‌ دارند. «روزنامه‌ اعتماد، اعتماد دوباره‌ من‌ به‌ مصاحبه‌ با مطبوعات‌ است‌.»
مصاحبه‌های‌ ما در مطبوعات‌ بخاطر عشق‌ به‌ مردم‌ بوده‌ و هست‌. من‌ تمام‌ چیزهایی‌ را که‌ در این‌ راه‌ از دست‌ داده‌ام‌ به‌ جایش‌ محبت‌ مردم‌ را به‌ دست‌ آوردم‌. تمام‌ زندگی‌ام‌ را سر کار هنری‌ داده‌ام‌ تا تکیه‌ بر مردم‌ را بگیرم‌. من‌ عاشق‌ تئاتر بودم‌ ولی‌ یک‌ حادثه‌ باعث‌ شد دیگر فرصتی‌ برای‌ آن‌ پیدا نکنم‌.
پدرم‌ نخستین‌ نویسنده‌ و خبرنگار مطبوعات‌ رفسنجان‌ بود و مشوق‌ انشاهای‌ مشق‌ شبم‌ در نوجوانی‌. بعد از حضور در «باد سرخ‌» در سال‌ 66 شیفته‌ بازیگری‌ شدم‌ که‌ مشوقم‌ پدرم‌ بود. سال‌ 75 تئاتر «سیاه‌ و سفید» را در شهرهای‌ مختلف‌ اجرا بردم‌. کاری‌ که‌ در جشنواره‌ آن‌ سال‌ برگزیده‌ شد. پس‌ از اجرای‌ کرمان‌ و خروج‌ پدرم‌ از سالن‌ آخرین‌ دیدارم‌ با او بود. پدرم‌ پس‌ از خروج‌ از سالن‌ تصادف‌ غم‌انگیزی‌ کردند و.... من‌ روی‌ صحنه‌ بودم‌ که‌ پدر را به‌ خاک‌ سپردند. این‌ حادثه‌ تلخ‌ مرا از تئاتر برید.

نوشته : روح الله ابوالهادی در ساعت ۳:۵۸ ‎ب.ظ روز یکشنبه ۱۵ تیر ،