به یاد گل آقا !!!!!!!

روزهای آخر نمایشگاه روزهای شلوغی است. هم از این نظر که پنجشنبه و جمعه است و تعطیل، و هم اینکه ما ایرانی‌ها اصولا علاقه خاصی به بازی در دقیقه نود داریم!
برای غرفه گل‌آقا، علاوه بر این دو دلیل، دلیل دیگری هم وجود داشت و آن هم حضور نویسندگان و طنزپردازان گل‌آقایی در غرفه بود.
منوچهر احترامی، محمود اختیاری، مهدی استاد احمد ، ریتا اصغرپور، راشد انصاری، دلیلی صالح، رضا رفیع ، علی زراندوز، گیتی صفرزاده، آذریار مجتبوی نائینی، داود قنبری، شکوفه موسوی، داریوش کریمی و فاضل ترکمن نویسندگان و طنزپردازانی بودند که امروز در غرفه حضور پیدا کردند و به علاقه‌مندانشان امضا دادند!
البته قرار بود پوپک صابری فومنی و امیرحسین داودی هم به جمع آنها بپیوندند که پشت درهای بسته پارکینگ نمایشگاه ماندند!
مصطفی رحماندوست(نویسنده و شاعر)؛ حسن احمدی(سردبیرنشریه باران)؛ محمدرضا تابش(نماینده اردکان در مجلس)؛ مطهره کشاورز(خبرنگار دوچرخه)؛ امین‌الله رشیدی و مجتبی کبیری(خواننده)، منوچهر آذری(گوینده رادیو و بازیگر)، فرهاد بشارتی، بابک نوری و احمد ایراندوست(بازیگر) حسین کاظمی و سید مهدی رحمتی (فوتبالیست)،مهرشاد یوسفی(همکار افتخاری)، جلیله نیکپور( از همکاران قدیمی گل‌آقا)، لیدا نیک چهر(از همکاران روابط عمومی) و سمیه عبدی(مسئول آمایش مجله بچه‌ها... گل‌آقا) و انوشه کوچولو(دختر گیتی صفرزاده و بهزاد شفایی) هم امروز مهمان غرفه بودند


"عالی وود" گروه سینمائی ایران

اول سلام ....

نمی دونم الان که دارید این مطلب را می خونید نگران تموم شدن شارژ کارت اینترنتتون هستین یا تپل و چاقید.

نمی دونم ای دی اس ال دارید یا الان براتون خواستگار اومده و تا دم کشیدن چای از خوش شانسیتون این صفحه باز شده و دارید می خونید

نمی دانم الان در " سفری دیگر" هستید و داستان سالیسیلات رو از شبکه بیرونق فارسی وان دنبال می کنید یا یک موبایل جدید خریدید

نمی دونم دوبی زندگی می کنید یامدیر کافی نت اشاره می کند که تا ده دقیقه دیگه میخواد دکون و دستگاه را تعطیل کنه و بره جنس بخره و شما تند تند دارید این صفحه رو می خونید که ببینید در ادامه مطلب فرکانس جدید ماهواره را اعلام کردیم یا نه

نمی دونم دانشجوی رشته ویندوزهفت تو عنبر آباد هستید یا قسطی از نمایندگی یه اتومبیل برداشتید

نمی دونم آرزو دارید یه روزی بهروز وثوقی بشید یا همه بهتون می گن که شبیه محمد رضا گلزار هستید

هر کی و هرچی و هرکجا که باشید همه ی ما ها یه عشق مشترک داریم یه دغدغه داریم و قلب هممون براش همیشه مثل ساعت رولکس داره می تپه و اون.......
ا ی ر آ ن ( + ه)

ومن و تو با این عشق مشترک که جائی است بسیار پهناور و بزرگ به هر کجای دنیا ؛ توی این یکی دو قاره و این چند کشور دیگه و با هر بی زبونی از ژاپنی و چینی و تایلندی گرفته تا اینور تر انگلیسی و کلمبیایی بخوایم ارتباط داشته باشیم یه زبون جهانی می خوایم و اون جادوئیه که سی تا نما داره ؛ که البته میگن یه عشقه.

با عشق فوق الذکر" ترجمه گوگل فارسی" سرخودیم. راحت بگم اسم این جادو ؛سینماست.که حالا دیگه کنار ما سن و سالی داره؛ بالای صد سالشه.

ما سینما رو از جنس خودمون داریم تو سینمای ما همون چیزی نمایش داده می شه که باهاش بزرگ شدیم
همونهایی را که ما بین ارتباط پدر و مادرمون دیدیم و تو فیلمامون هم همین ها رو دیدیم....
اگر دو نفر همدیگر رو دوست داشتن ما از نگاهشون فهمیدیم؛ روبوسیشون رو ندیدیم. مگه غیر از اینه !؟.....حتی خودتون ؛ دقت کنید... تو فیلمامون هم همین بوده

البته اونوریا ؛منظورم اونور آبی ها ؛ اگر ترمیناتورشون بایستی 500 تا ماشین رو له کنه بعد بره فضا ؛ ما با یک جفت کفش « رنگ خدا » رو می بینیم و باورمونه ؛ اونا هم بقول بچه محله هامون کف کردن وقتی مادرهای ما رو تو" میم مثل مادر" دیدن و از اون روز به بعد دچار یأس فلسفی شدن که مادراشون کجان ! و همه شدن هاچ زنبور عسل .

پس اونا اگر 300 می سازن ما 3000 می سازیم شایدهم بیشتر.3000/000 ساختیم .
اونا اگر فرار از زندان بهترین اثرشون می شه ما بی زندانی بهترین افتخارمونه . پس کوتاهش کنم ؛ همه ی اونایی که دو تا عشق مشترک داریم و مجموعش" سینمای ایران" نام داره...........

به زبون خودمون :
سلام علیکوم اینجا یه انجمن گفتگو ؛ یه جائی برای طرح فیلمنامه های ذهنیمون که نشده جائی ارائه بدیم ؛ طرحی حتی ابتدایی و یه خطی که میتونه شاخ وبرگ بگیره ؛ وبعدش تبادل نظرات و دوستی
از هر شهر و هر روستائی و هر کجا که هستی دیگه ما با هم یه دفتر سراسری داریم و از هر شهری یه نماینده ؛ که شما حتما اولی هستی ونمیدونم الان ........بگذریم
میدونم شما همونی هستی که تا یه آدم سینمائی می بینی می گی یه طرح دارم ، یه داستان دارم ، و داستان زندگی ام عالیه برای فیلم .این عالی بودن زندگی هامون ؛ این عالی بودن کشورمون و این عالی بودن مردممون ؛ نام این انجمن ,دفتر , جمع , گروه یا هر عنوان دیگه ای شد : * عالی وود * اگر اونوریهامون بالیوود دارن اگر اینوریهامون هالیوود دارن به اطلاعشون برسونید ما عالیوود داریم .

از "ب" بسم الله شروع میکنیم
اینجا بازارچه است اینجا دکون سینماست طرح و حرف و ایده و نظراتتو با تاریخ ثبت کن ، تا اگر دستت به جائی نرسیده فردا الصاقی ها ، الحاقی ها، اخطاری ها رواگر ساختن ... نبینی و بگی اِه ... این که طرح و داستان منه ... حتی اگر داستانت یا طرحت یه خطه ... بنویسش اونم با ذکر تاریخ و مشخصات خودت . تو این بانک جهانی و بدون جر زنی ؛ دیگه صاحب اثر خودتی . ما با چند نفر از با سابقه ترین فیلمنامه نویسان ایران طرح ارائه شده با مجموع نظرات و ویرایش دیگران رو به مشاجره و مباحثه و مبادله میگذاریم و مطمئن باش که اگر همه چی قبول بشه به اسم شما طرح اولیه ارائه میشه
و راستی یه چیز دیگه مشخصات رو صحیح وارد کنید برای اعضا گروه کارت عضویت عالی وود صادر میشه و شایدهم برنامه گردهمائی برای صدور بلیط وغیره... کلاسهای آموزش فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی از همین دنیای مجازی و آنهم بزودی برنامه بعدی ماست .

اگر هم فقط علاقمندی که عضو بزرگترین گروه سینمائی ایران " عالی وود " باشی از اولین ها باش فقط علاقمندیتو اعلام کن , یه روز پشیمان نشی که ....ما داریم یا علی میگیم برای یه حرکت بزرگ ؛ بزرگتر از نام و دارائی هالیوود و پر جمعیتتراز گروه طرفداران بالیوود هندوستان.
برای بار آخر و 24 مین بار
اگر در جستجوی پدر به سفری دیگر رفتی تو همسایه هات گشتی و از دارما و گریک پرسید ی و داستانتو هنوز پیش خودت نگه داشتی اینجا بازگو کن که افسانه ات با فرار از زندان درونت ساخته بشه تا یه روزی تو فارسی نمی دونم چند خودمون پخش بشه و همه بگن این افسانه افسونگره

برای عضویت و ثبت نام در بزگترین گروه سینمائی "گوگل سینما: عالیوود" هم اینک به آدرس اینترنتی زیر کلیک نمائید

http://groups.google.com/group/google30nema

برداشت از سایت نیک صالحی

گفتگو با پرستو صالحي

جمعه, ۰۱ مرداد ۱۳۸۹

پرستوصالحي:

سبقت از بي نهايت را آماده پخش دارم
پرستو صالحي در فيلم 90 دقيقه‌اي سبقت از بي نهايت به كارگرداني علي نيكان را آماده پخش دارد.

پرستو صالحي بازيگر تلويزيون در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: در اين فيلم 90 دقيقه‌اي در كنار مهدي اميني خواه و بابك نوري به نقش آفريني مي‌پردازم.
بازيگر مجموعه زيرآسمان شهر در مورد نقشش در اين فيلم گفت: در سبقت از بي نهايت نقش دختري به نام رويا را برعهده دارم كه رئيس باند سرقت از جواهرفروشي است.
وي تصريح كرد: در اين فيلم نقش متفاوت و منفي را با كارهاي سابقم دارم.
وي در مورد كار ديگر آماده پخش خود از تلويزيون گفت: فيلم 90 دقيقه‌اي نبض خيس به كارگرداني داود آتش افروز كه يك كار ماورايي است را نيز آماده پخش دارم.


گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

www.niksalehi.com

مرحوم    علي اكبر صنعتي
«سمفونی خاموش» راوی «علی اکبر صنعتی »

فيلم «سمفوني خاموش» به كارگرداني«حميدرضا ميرحسيني» به جشنواره فيلم «وارش» راه يافت. كارگردان اين اثر براي به تصوير كشيدن زندگينامه مرحوم «علي‌اكبر صنعتي» نقاش و مجسمه ساز، تحقيقات گسترده اي انجام داده است.
رييس حوزه هنري استان كرمان تصريح كرد: جشنواره فيلم «وارش» يكي از معتبرترين جشنواره‌هاي فيلم كوتاه است كه براي پنجمين سال متوالي برگزاري مي شود.
هنرمنداني چون، «جمشيد مشایخی»,«سروش خليلي»،«بابك نوري»، «محمد نواب زاده»، «اردشير كاظمي»، «ماندانا حجاريان» و «وحيد قرايي» در فيلم «سمفوني خاموش» به ايفاي نقش خواهند پرداخت.
استاد«علي‌اكبر صنعتي»مجسمه‌ساز و نقاش برجسته‌كشورمان در سال 1295 خورشیدی در یکی از روستاهای سیرجان به دنیا آمد و در سن ‪ ۹۰‬سالگي دارفاني را وداع گفت.
سال 1381 سيدمحمد خاتمي رييس جمهوري سابق، نشان درجه اول هنري كشور را به مرد مجسمه‌سازي ايران اهدا كرد.

منبع: دفتر چهار فصل تئاتر

همانطور که پیشتر گزارشاتی از روند پیشروی پروژه ی ملی چهارفصل تئاتر ایران عرضه شده است، اکنون با اتمام مهلت ارسال آثار و جمع آوری طرح های دریافتی، گزارشی از آنچه تا کنون رفته، به شرح ذیل تقدیم می شود:
در آغاز دور جدید، مهلت ارسال آثار تا پایان مرداد ماه سال جاری در نظر گرفته شده بود، که با توجه به استقبال هنرمندان، و تماس های مکرر ایشان، این مهلت تا پایان روز شنبه، هفتم شهریور ماه تمدید شد. در پایان این بازه ی زمانی، با وجود تمام مشکلات و موانعی که می شد آنها را سد راهی در رسیدن به موقع آثار هنرمندان مقیم شهرستان، به واسطه ی تغییر شیوه ی اجرایی پروژه، قلمداد کرد، به لطف خداوند و پیگیری شرکت کنندگان، بیش از 60 ثبت نام در وب سایت چهار فصل تئاتر ایران انجام شد، که تعداد 56 طرح از 21 استان-31 شهرستان- به عنوان طرح های قابل قبول پرینت و آماده ی بررسی شد.
آب، باد، خاک امیرحسین طاهری کرمان / سیرجان
مبارک و قلب کاغذی مهناز ذیحیات کرمان / کرمان
به سمت ساده مرگ علی سلطانی کرمان / کرمان
سه زن بابک نوری تهران / تهران
فاطیکو دخترماه وستاره احمدشهدادی کرمان / کرمان
.

خبر کامل در صفحه :تابعد



خبرنامه | ثبت‌نام در بخش فیلم‌ها





21 فیلم از تولیدات دفتر هنرهای تصویری در «رویش»

۲۱ فیلم تولید شده در دفتر هنرهای تصویری اداره کل امور استان‌ها و مجلس حوزه هنری در جشنواره رویش شرکت می‌کنند.
به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» به نقل از ستاد خبری چهارمین جشنواره فیلم رویش، جهت حمایت هرچه بیشتر فیلمسازان جوان برای ساخت فیلم کوتاه، دفتر هنرهای تصویری اداره کل امور استان‌ها و مجلس حوزه هنری اقدام به حمایت و ساخت فیلمنامه‌های برگزیده‌ای که از نقاط مختلف کشور در حوزه مستند، داستانی و انیمیشن به این دفتر رسید، کرده است و توانسته از میان تعداد کثیری از فیلمنامه‌های رسیده، 21 فیلمنامه برگزیده را مورد حمایت قرار دهد.
این فیلم‌ها با مضامین دینی برای حضور در چهارمین جشنواره فیلم کوتاه رویش آماده شده است.
اسامی فیلم‌های آماده شده در دفتر هنرهای تصویری اداره کل امور استان‌ها و مجلس حوزه هنری عبارتند از:
سفر غریب (عزیزالله محمدپور)، جان هفتم (حبیب باوی)، پیش از غروب (رضا نوروزی گوهر)، تنگ بلور (رضازاده و حمیدی)، رویت (سعید تشکری)، مانکن‌ها (محمدرضا محقق)، سقا تالارها (مجید قربانی آهودشتی)، آتش (عارش کوردسالی)، بهمن یعنی درخت (محمود رحمانی)، طبیعت جاندار (حمیدرضا صالحی)، مهر سرمهر (بابک نوری)، فردا که می‌آیی (بابک نوری)، ما هفت نفریم (بابک ناصری)، اثر ناتمام (مجید فدایی)، سردار کرد (صلاحدین رحیمی)، انتظار زمین (محمد طالبی)، آهسته نگاهم کن (قاسم لطفی)، نشانی (محمود مهدوی)، یک مرد یک ساختمان (مجتبی صفرعلیزاده)، ارمغان آدم (طوفان نهان قدرتی)، خاک و فیروزه (علی اسماعیلی).
چهارمین جشنواره سراسری فیلم كوتاه دینی رویش 7 تا 11 آبان ماه در مشهد مقدس به همت حوزه هنری برگزار خواهد شد.



























فیلم کودکانه ,کلیپ عاشقانه!!!!!!!!!


کلیپ دختر گلفروش ساخته شد
فیلم داستانی "کوچولوی خوش شانس"، به جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان عرضه شد.

"بابک نوری"، بازیگر و کارگردان در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر "مهر" ضمن اشاره به مطلب فوق گفت: اخیراً کلیپ "دختر گلفروش" را به خوانندگی " باران کمایی " ساخته ام. شعر این کلیپ نیز از سروده های "باران کمایی" است.
وی افزود: در این کلیپ که به دخترهای گلفروش سر چهارراه ها می پردازد، "ملکه رنجبر"، "حسین شهاب"، "امیرآقا میرزاده"، "یوسف پشندی" و "ساناز کیهان" بازی می کنندو تهیه کننده این فیلم محمدرضا عالی پیام است.
نوری در ادامه با اشاره به فیلم "کوچولوی خوش شانس" گفت: این فیلم که از ساخته های خودم است، راهی جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان شده است. داستان این فیلم درباره یک کودک دو ساله است که برای یازدهمین بار دزدیده می شود، اما این بار در ماشین یک عروس و داماد گذاشته می شود، حضور این مهمان ناخوانده، مجلس عروسی این زوج را برای سومین بار به هم می زند.

وی خاطر نشان کرد: در این فیلم "عاطفه نوری"، "رامتین خدا پناهی"، "ملکه رنجبر"، "جعفر بزرگی" و... بازی می کنند. همچنین در فیلم "سمفونی خاموشی" به کارگردانی "حمیدرضا میرحسینی" بازی کرده ام که این فیلم هم راهی جشنواره کودک و نوجوان اصفهان شده است. در این فیلم نقش دوران جوانی "علی اکبر صنعتی"، نقاش بزرگ ایران را ایفا کردم

یک مصاحبه کوتاه با یک معاون کلانتر در یک روزنامه

بابک نوری در اعتماد


روزنامهء اعتماد با بابک نوری . بابت ایفای نقشش در سریال کلانتر مصاحبه‌ای انجام داده که متن آن از نظرتان می‌گذرد.

فرزند هنر باش‌ حال‌ به‌ سراغ‌ بابک‌ نوری‌ دیگر بازیگر ؤابت‌ سریال‌ می‌رویم‌ که‌ به‌ عنوان‌ معاون‌ کلانتر ایفای‌ نقش‌ می‌کند:
«دوره‌کارگاه‌ بازیگری‌ آقای‌ تارخ‌ را گذرانده‌ام‌ و پس‌ از آن‌ دوره‌ اول‌ کارگردانی‌ و بازیگری‌ را در موسسه‌ دانشگاهی‌ رسام‌ هنر طی‌ کردم‌. یک‌ دوره‌ فیلمسازی‌ هم‌ در سینمای‌ جوان‌ داشتم‌.
نخستین‌ حضورم‌ از سال‌ 66 با فیلم‌ سینمایی‌ «باد سرخ‌» بود. تا سال‌ 75 تئاتر کار کردم‌. مدتی‌ عکاسی‌ و تصویربرداری‌ در سازمان‌ صدا و سیما انجام‌ داده‌ام‌. تعدادی‌ نمایشگاه‌ عکس‌، چند فیلم‌ کوتاه‌ و بلند نیز کارگردانی‌ کردم‌.
در حال‌ حاضر مشغول‌ بازی‌ در «شب‌ آفتابی‌» هستم‌ و آخرین‌ کارم‌ قبل‌ از کلانتر، مجموعه‌ «بازی‌ پنهان‌» بوده‌ است‌.»
کارهای‌ دیگر او عبارتند از: سریال‌ «دختران‌»، فیلم‌ «شور عشق‌»، «تلفن‌»، «گام‌های‌ لرزان‌» و «رویای‌ جوانی‌»، سریال‌ «سال‌های‌ خاکستری‌» با نقش‌ «امیر کبیر» و یک‌ فیلم‌ داستانی‌ با عنوان‌ «پول‌ سیاه‌».
«هنگام‌ بازی‌ در کلانتر بسیاری‌ فعالیت‌ پراکنده‌ دیگر داشتم‌. لطفی‌ که‌ شاه‌محمدی‌ به‌ من‌ داشت‌ توصیف‌ ناشدنی‌ است‌. هر زمان‌ سر ضبط‌ بودم‌ سکانس‌هایم‌ را می‌گرفت‌ و می‌رفتم‌ سر ضبط‌ سریال‌ «مدرک‌ اصلی‌» که‌ تولیدش‌ متوقف‌ شد. درعین‌ حال‌ کلانتر مصادف‌ بود با پدر شدنم‌ و تصادف‌ این‌ موارد انرژی‌ بسیاری‌ از من‌ گرفت‌. از کار با شاه‌محمدی‌ لذت‌ بردم‌. او تلویزیون‌ و بویژه‌ نوع‌ پلیسی‌ را خوب‌ می‌شناسد. پس‌ اول‌ او و سپس‌ عوامل‌ «کلانتر» باعث‌ انتخاب‌ این‌ کار شد.
. در ایران‌ امکانات‌ فیلمسازی‌ آنچنانی‌ وجود ندارد. کار پلیسی‌ مثل‌ کار جنگی‌ است‌ و سختی‌های‌ خاص‌ خودش‌ را دارد.
فیلمنامه‌ کلانتر بر طبق‌ بازیگر، شرایط‌ و نوع‌ لوکیشن‌ تغییر می‌کرد. شاه‌ محمدی‌ هر روز فیلمنامه‌ را قبل‌ از ضبط‌ با توجه‌ به‌ موقعیت‌ ترتیب‌ می‌داد. تعلیق‌ و توانایی‌ او با دیگران‌ متمایز است‌ و بیانگر موضوع‌، برخورد مردم‌ است‌ که‌ می‌گویند: «ما فقط‌ کلانتر را می‌بینیم‌.»!
این‌ کار رگه‌های‌ عشقی‌ و پلیسی‌ را در هم‌ دارد. پلیس‌ بازگو کننده‌ معماست‌. آنچه‌ من‌ گرفتم‌ فوق‌العاده‌ بود و همین‌ الان‌ اعلام‌ می‌کنم‌ که‌ اگر آقای‌ شاه‌محمدی‌ هر کاری‌ بخواهد انجام‌ دهد بدون‌ کوچکترین‌ دغدغه‌ مشتاق‌ همکاری‌ با او هستم‌.
من‌ برای‌ نقش‌هایی‌ که‌ بازی‌ کرده‌ام‌ در حقیقت‌ ما به‌ ازای‌ بیرونی‌ را مثل‌ یک‌ کپسول‌ در خود نگه‌ داشته‌ام‌. آدم‌ها را در برخورد برای‌ یک‌ زمانی‌ نگه‌ می‌دارم‌ و از آنها ایده‌ می‌گیرم‌، نه‌ اینکه‌ الگوبردارم‌ و تقلید کنم‌. تخیل‌ صرف‌ صد درصد در بازیگری‌ امکان‌ ندارد و الگوی‌ صرف‌ هم‌.
هر شخصیتی‌ که‌ کار کردم‌، مطالعه‌ زیاد و تحقیق‌ داشته‌ام‌. بعد از «کلانتر» مورد حمایت‌ بی‌نظیر مردم‌ قرار گرفتیم‌ و برخورد تیراژی‌ و تیتراژی‌ و منفی‌ مطبوعات‌. آنها باید پل‌ ارتباطی‌ ما و مردم‌ باشند. هنرمند از طریق‌ مطبوعات‌ می‌تواند حرف‌ دلش‌ را بزند. برخی‌ مطبوعات‌ هدف‌ تبلیغاتی‌ و جنجال‌ دارند. «روزنامه‌ اعتماد، اعتماد دوباره‌ من‌ به‌ مصاحبه‌ با مطبوعات‌ است‌.»
مصاحبه‌های‌ ما در مطبوعات‌ بخاطر عشق‌ به‌ مردم‌ بوده‌ و هست‌. من‌ تمام‌ چیزهایی‌ را که‌ در این‌ راه‌ از دست‌ داده‌ام‌ به‌ جایش‌ محبت‌ مردم‌ را به‌ دست‌ آوردم‌. تمام‌ زندگی‌ام‌ را سر کار هنری‌ داده‌ام‌ تا تکیه‌ بر مردم‌ را بگیرم‌. من‌ عاشق‌ تئاتر بودم‌ ولی‌ یک‌ حادثه‌ باعث‌ شد دیگر فرصتی‌ برای‌ آن‌ پیدا نکنم‌.
پدرم‌ نخستین‌ نویسنده‌ و خبرنگار مطبوعات‌ رفسنجان‌ بود و مشوق‌ انشاهای‌ مشق‌ شبم‌ در نوجوانی‌. بعد از حضور در «باد سرخ‌» در سال‌ 66 شیفته‌ بازیگری‌ شدم‌ که‌ مشوقم‌ پدرم‌ بود. سال‌ 75 تئاتر «سیاه‌ و سفید» را در شهرهای‌ مختلف‌ اجرا بردم‌. کاری‌ که‌ در جشنواره‌ آن‌ سال‌ برگزیده‌ شد. پس‌ از اجرای‌ کرمان‌ و خروج‌ پدرم‌ از سالن‌ آخرین‌ دیدارم‌ با او بود. پدرم‌ پس‌ از خروج‌ از سالن‌ تصادف‌ غم‌انگیزی‌ کردند و.... من‌ روی‌ صحنه‌ بودم‌ که‌ پدر را به‌ خاک‌ سپردند. این‌ حادثه‌ تلخ‌ مرا از تئاتر برید.

نوشته : روح الله ابوالهادی در ساعت ۳:۵۸ ‎ب.ظ روز یکشنبه ۱۵ تیر ،

30نمای جنگ برداشت از سایت خبرگزاری فارس

88/03/04 - 11:12
شماره:8803040369
يك كارگردان سينما:
حق دفاع مقدس در سينماي جنگ ادا نشده است

خبر گزاري فارس: كارگردان و هنرمند سينماي جنگ گفت: حق دفاع مقدس در سينماي جنگ هنوز ادا نشده‌ و شايد دست‌اندركاران اين سينما در اين عرصه از جنگ شناخت كافي ندارند

بابك نوري امروز در حاشيه جشنواره سينمايي در گفتگو با خبرنگار فارس در كرمان اظهار داشت: جنگ سخت‌تر از اين حرف‌ها است كه بشود در‌باره واقعيت‌هاي آن فيلمي ساخت و بيان اين واقعيت مسلم نياز به مردان عمل در صحنه جنگ دارد و بايد اذعان كرد كه شيوه نگارش و ساخت فيلم جنگي در ايران در مسيري صحيح قرار ندارد و در فيلمنامه‌ها از خاطرات شاهدان و حاضران در دفاع مقدس برداشت‌هاي استنباطي مي‌شود.
وي افزود: از گفتن اين موضوع كه اكثريت سازندگان فيلم‌‌هاي جنگي، اغلب جنگ را نمي‌شناسند، نبايد ابا داشت و در سينماي جنگ موضوع اصالت مطرح است و بايد توجه كرد كه اين اصالت تحت‌شعاع برداشت‌هاي شخصي قرار نگيرد كه در اين صورت واقعيت‌هاي دفاع‌مقدس دچار خدشه مي‌شود و حق موضوع در يك فيلم جنگي ادا نمي‌شود و به جاي پرداختن به اصل به حاشيه كشيده مي‌شود.
بازيگر فيلم خداحافظ رفيق تصريح كرد: تنها دليلي كه مي‌توان براي ضعف در سينماي جنگ مطرح كرد، نو ع نگاه يك سازنده به داستان فيلم است كه به صورت كليشه‌اي دشمن را ضعيف و طرف خودي را قوي نشان مي‌دهد.
وي گفت: اما واقعيت اين نيست، دشمن با اينكه متجاورز بود، بدون ترديد بايد قبول كنيم كه در برابر ما قوي و تا دندان مسلح بود و اين واقعيت را نبايد كتمان كرد يا ناديده گرفت و هميشه اين اتفاق در ساختن فيلم روي مي‌دهد.
نوري افزود: در عرصه سينماي دفاع مقدس خيلي از هنرمندان سينما هستند كه از نزديك جنگ را لمس كرده‌اند، اما چرا تا كنون اقدام به ساخت فيلم مطابق با واقعيت‌ها نمي‌كنند، معلوم نيست، اما كساني مثل رضا ايرانمنش كه در جنگ حضور داشتند هر موقع در سينماي دفاع مقدس حضور پيدا كردند، فيلم‌هاي بسيار خوبي ساخته شده است.
وي اظهار داشت: بايد به اين نكته توجه كنيم كه سينماي جنگ و دفاع مقدس اول متعلق به خود بچه‌هاي جنگ است و بهتر از هر كسي مي‌دانند كه در جنگ چه روي داده و چه چيزي واقعيت محض است.
وي در پاسخ سئوال خبرنگار فارس مبني بر اوج عظمت و معنويت در دفاع مقدس در بين رزمندگان و ناتواني دوربين سينما در به قاب كشيدن اين موضوع مي‌تواند، دليل بر ضعف باشد، گفت: من هم قبول دارم كه نمي‌شود اين جور معنويات را به قاب تصوير كشيد.
نوري افزود: آنچه كه در واقعيت رخ مي‌دهد و آنچه كه در سينما و قاب دوربين مي‌بينيم، با كمك نور و موسيقي تلاش مي‌شود تا فضايي شبيه به واقعيت رخ داده را به وجود آورند و اين دو از زمين تا آسمان با هم فرق دارند و شايد اين حس بعد از ديدن فيلم پس از يكي دو ساعت يا روز از بين به رود، اما آن حس معنوي و روحاني هيشه ماندگار است و خيلي اين دو موضوع به نظر شبيه هم مي‌آيند، اما با هم فرق دارند.
وي در پايان گفت: سينما يا تصوير واقعيت است، يا خيال پردازي و تصورات يك نفر به نام سازنده فيلم، اما هنگامي كه واقعيت يا استنباط و يا تخيلات سازنده را كنار هم به گذاريم و فيلمي درست كنيم كه تماشاگر راضي از صحنه سينما بيرون رود، كار بسيار پيچيده مي‌شود و اگر تلاش مضاعف انجام نشود، دخل و تصرف ايجاد و موضوع منحرف مي‌شود و فيلم آن نتيجه لازم را نمي‌دهد.

سینمای کودک و.. از سایت سینمای ایران

آرشيو
کد خبر: 5289 زمان مخابره: 9/4/1389 -- 16:53

بررسی جایگاه سینمای کودک در سینمای ایران/1/ بابک نوری:

این کارگردان و بازیگر سینما گفت: حمایت نکردن بخش های دولتی به لحاظ تامین بودجه و ورود انواع بازی های کامپیوتری، این سینما را به خاموشی کشانده است.


بابک نوری بازیگر و کارگردان سینما که در سال 84 با ساخت فیلم "کوچولوی خوش شانس" وارد دنیای فیلم کودکان شد به خبرنگار سینمای ایران گفت: دغدغه تمام خانواده های ایرانی آینده کودکانشان است پس باید در زمینه فرهنگ سازی این قشر از جامعه تلاش زیادی صورت گیرد.
وی افزود: با توجه به اینکه اوج شکوفایی سینمای کودک در دهه 60 بوده و متاسفانه در حال حاضر این رشد و شکوفایی در رکود به سر می برد لذا باید سازندگان و تهیه کنندگان سینما، بار دیگر تولید فیلم کودک را شروع و این سینما را تا حدی احیا کنند.
نوری در ادامه گفت: آنچه در حال حاضر سینمای ایران به وضوح دیده می شود، تولید فیلم هایی است که اکثراً در یک ژانر هستند و اگر فیلمی با مضمون خاص تولید و پخش شود دیگر فیلم سازان، همان سوژه ها را با اندکی تغییر دنبال می کنند.
وی افزود: ضمن اینکه سینما دارای ژانرهای متفاوتی است و سینمای کودک یکی از بدنه های اصلی آن بوده با این حال جای تاسف است که ما در سال تعداد محدودی فیلم کودک می سازیم و این تعداد محدود در مواردی به صفر می رسد.
این بازیگر سینما و تلویزیون در ادامه گفت: در دهه 60 فیلم های پرمخاطبی مانند "دزد عروسکها"، ساخته شد که در نوع خود در زمینه های تفریحی و آموزشی بسیار مناسب بود.
نوری گفت: آنچه در دهه 70 به خوبی دیده شد شروع ساخت فیلم های ملودرام بود که به دنبال آن فیلم سازان سمت و سوی خود را به این ژانر سوق دادند و این مساله تا حد زیادی تولید و حضور فیلم کودک را کمرنگ کرد.
وی افزود: شاید به جرات بتوان گفت یکی از دلایل اصلی که حتی کودکان هم تمایلی به دیدن فیلم های سینمایی کودک ندارند و از آنها استقبال نمی کنند، پیشرفت علوم رایانه ای و بازی های کامپیوتری است. بطوری که کودکان ترجیح می دهند بجای رفتن به سینماها، ساعت ها با دستگاه های متنوع و کارایی های متفاوت آن بازی کنند.
نوری در پایان تاکید کرد: از طرفی بخش های دولتی هم به لحاظ بودجه ای حمایتی از فیلم سازان نمی کنند و این مساله عدم تمایل فیلم سازان را برای ساخت فیلم کودک به همراه دارد.
یاد آور می شود بابک نوری متولد 1352 تهران، فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی است. وی فعالیت سینمایی خود را سال 1367 با بازی در فیلم «باد سرخ» به کارگردانی جمشید ملک پور آغاز کرد و از دیگر فعالیت های وی می توان به کارگردانی فیلم های بدشانس (۱۳۸۵) و کوچولوی خوش شانس (۱۳۸۳) و همچنین بازی در فیلم های نسکافه داغ داغ، گل یخ، جوان ایرانی، رویای جوانی، شور عشق، تلفن و معصوم اشاره کرد.

طرح یک فیلمنامه تاریخ گذشته !!!!!!

شب ..زندان ...سلولی بادو زندانی
# یکی گناهكار با گذشته ای سياه با نام اميد كه عفو خورده ، تبرئه شده و به زودی آزاد خواهد شد .ديگري بيگناه فردا صبح ، ساعت شش به دار آويخته مي شود،او نامش مسلم است .
آنها قرار است شب را تا صبح تا زمان اعدام مسلم با يكديگر باشند . هر يك گذشته ي خود را براي ديگري مرور مي كند اميد كه خود نيز مي داند گناهكار است ، پدر و مادر تنهاي خود را در شمال كشور رها كرده . آنها برايش نامه نوشته اند كه زمين جلوي خانه شان را برنج كاشته و در انتظارش هستند تا او ، در اين سالهاي پيري روي زمين كار كند و سالياني را كه در بدر آن ديار و اين شهر ، اين زندان و آن ندامتگاه بوده است و آنها را در رنج گذاشته ، جبران نمايد . ولي او باز هم تصميم دارد يك بار ديگر و به گفته خود براي آخرين بار محموله اي را حمل نموده و شايد آنوقت به روستايش باز گردد !
مسلم كه بيگناه است در نزاعي كه او قصد ميانجي گيري داشته و شخصي به قتل رسيده است متهم شده و اينك با مرور گذشته اش كه تمام سالها كار كرده و رنج برده تا فقط خوب زندگي كند تمام رؤياهايش را بر باد رفته مي داند و فقط مي خواهد بداند چرا مي گويند سر بي گناه پاي دار مي رود ولي بالاي دار نه ...
او هيچ پشتيباني و هيچ شاهدي براي بيگناهيش ندارد و ساعاتي ديگر به دار آويخته خواهد شود . اميد و مسلم با يكديگر درگير مي شوند كارشان در پاسخ به سؤالاتشان به نزاع كشيده مي شود نگهبان كه چند بار تذكر داده است مسلم را از آنجا به سلول آهني منتقل مي كند ساعت به سرعت سپري مي شود . اميد در خواب و مسلم در حال دعا و راز و نياز با خداست .
صداي پاي مأمورين اجراي حكم اعدام نزديك و نزديكتر مي شود . مسلم شروع به لرزيدن مي كند صداي كليد بر در سلول شنيده مي شود . مسلم هر چه بيشتر مي لرزد . ديواره هاي سلول نيز به لرزه مي افتند ... و ناگهان زمين مي لرزد ...
نماي عمومي شهر ، قلعه بم ديده مي شود همه جا صداي فرياد است صداهايي كه با فرياد مسلم كه اميد را صدا مي زند در هم می آمیزد صداي زمين لرزه و خراب شدن ديوارها ،طوفاني از خاك و .. اينك مسلم است كه به دنبال اميد اين طرف و آن طرف مي دود و او را در حالي مي يابد كه نيمي از بدنش زير ديوار مانده ... تلاش مي كند تا اميد را از زير آوار بيرون بياورد .
اميد در حيرت است كه چرا مسلم فرار نمي كند . مسلم براي تشنگي و گرسنگي اميد شروع به دويدن به سمت ويرانه هاي شهر مي كند شايد كمكي نيز براي نجات او بيابد .
ناگهان صداي كودكي كه ضجه مي زند را شنيده و به سمت صدا مي رود صدا از زير آوار و از زير خاكها است . كودك را در حالي كه مادرش روي او خم شده و كودكش را از مرگ رهانيده مي يابد و به همراه كودك و مقداري آب به سمت اميد بر مي گردد
اميد جان سپرده است از جيب لباس او نامه هاي پدر و مادرش را بر مي دارد و كودك را در حاليكه با پارچه اي به پشت خود بسته روی ويرانه هاي بم به راه مي افتد .
صداي مسلم روي تصاوير فاجعه بم در حاليكه با كودك سخن مي گويد شنيده مي شود :
كوچولو اسمت چيه ... ها ... از امروز ...
اميد ... از امروز اسمت اميده ... اميد اينهايي كه اينجا زير آوار هنوز زنده هستند به منه كه بايد كمكشون كنم ... بعدشم بايد بريم به اين آدرس چون يه پدر و مادر پير در انتظار توأن تا اميدشون بشي ... تو بايد اميد خوب اونها باشي ... اين خاك ، خاكي مقدسه كه هر جا روي اون كار كني يه حرف با خودش داره ، يه ترانه با خودش داره اونهايي كه از زير اين خاك سالم بيرون ميان ديگه قدر این خاك مقدس رو مي دونن نه بهتر بگم قدر زندگی رو میدونن.یاعلی
نگارش 1386 بابک نوری وامید من بعد از سالها هنوز ساخت این فیلمه و آرزوم همیشه اینه که امید هیچ کس ناامید نشه ،انشاالله
ترجمه متن به انگلیسی در صفحه دلنوشت

هجرت هنرمندی نازنین *محمود بهرامی*

وقتی مردم روی قبرم ننویسید کی بودم / ننویسید چی میخواستم چی میگفتم چی بودم
وقتی مردن آخرین نقطه راهه/نمیخواد گل روی گورم بکارید/وقتی هر اومدنی رفتنی داره/نمی خواد سنگ روی قبرم بذارین/خیلی وقتا پیش از این مرده بودم/عمری دل مرده به سر برده بودم/بدون سنگ .بدون نام و نشون/چوب این زندگی را خورده بودم
از محمد باقر خسروی کارگردان قدیمی سینما برای یک هنرمند دوست داشتنی و محبوب *محمود بهرامی*که شانزدهم تیر به دیاری دگر و دور شتافت
این خبر غم انگیز را امروز از بیمارستان و دقایقی بعد از هجرت این دوست نازنین دیگر دوست مشترکمان باران کمائی همانی که هر زمان با سازش مینواخت و میخواند شازده لذت میبرد و ده بار که نه صدبار به به میگفت....راستش نگفتم که ما به محمود خان بهرامی میگفتیم شازده ...در واقع این نامی بود که عطر هنر ایران*عطاران.رضا*بر او نهاده بود ...بگذریم از درددلهای شازده برای سالها بیکاری ناخواسته باعنوان مم......از دیالیزها برای کلیه نداشته اش .از بی مهری دوستان .از ....و باید بگذریم از دیدنش و روبوسی های آبدارش از خنده های از اند وجودش .او خاطره شد ..شازده به امید دیدار

دو خبر در یک خبر از خبرهای خبرگزاری فارس



حسین بلنده «خون آشام» را به‌زودی كلید می‌زندخبرگزاری فارس: به زودی پیش تولید فیلم سینمایی «خون آشام» به تهیه كنندگی «بهروز رشاد» و كارگردانی «حسین بلنده» آغاز می‌شود. «حسین محبی» مدیر روابط عمومی و مسئول انتخاب بازیگران فیلم 35 میلیمتری «خون آشام» در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس افزود: به‌زودی انتخاب لوكیشن‌ها، بازیگران و عوامل فیلم آغاز خواهد شد.
وی ادامه داد: از آنجایی كه این فیلم پربازیگر است، در حال مذاكره با بازیگران مطرح و چند چهره جدید هستیم.
محبی گفت: این فیلم به لحاظ محتوایی اثر متفاوتی در كارنامه آقایان رشاد و بلنده محسوب می‌شود و پیش‌بینی می‌شود فیلم پرمخاطبی شود. لوكیشن‌های این اثر سینمایی در تهران و دزفول خواهد بود.
حسین بلنده پیش از این، فیلم سینمایی «سحرگاه پیروزی» را ساخته و به تازگی فیلمبرداری تله فیلم «آوای سكوت» را به پایان برده كه در آن بازیگرانی چون جمشید مشایخی، چكامه چمن ماه، بابك نوری، بهار رسولی، میرمحمد تجدد، گیتی ساعتچی، مینا جعفرزاده، بهمن دان، شیوا خسرومهر، هما خاكپاش، اسدالله یكتا و محمود مقامی بازی داشته‌اند.

گفتگو با مرد هزار چهره سینما( برگر فته از سایت تاپ ایرانیان)




گفتگو: علي احمدي نيا

اشاره :‏
اميركبير، سريالهاي خاكستري، عبدالله نصرائي، سريال روايت ‏محرم، دكتر علي اكبر صنعتي، فيلم داستاني خاموش، سيد ‏مرتضي آويني، فيلم سينمايي خداحافظ رفيق، كسي نيست ‏جز بابك نوري متولد 1352 تهران كه در بين جوانهاي ‏سينما به مرد هزار چهره شهرت گرفته و با گريم به ‏چهره هاي مختلفي درآمده است. لازم به ذكر است كه همسر ‏او " هاله ارجمند كرماني" يكي از چهره پردازان ‏سينماي ايران و فرزند او " باربد" كوچكترين بازيگر ‏سيماي ايران مي باشد.‏
بابك نوري، عكاس، كاريكاتوريست و بازيگر تئاتر ‏سينما و تلويزيون است كه يازده سالگي كارش را با ‏بازي در فيلم باد سرخ در سال 66 آغاز كرده و شاهد ‏بازي او ده ها فيلم و سريال همچون كلانتر، بازي پنهان، ‏دختران، مجموعه پاي پياده و ... و فيلمهاي سينمائي گل ‏يخ، روياي جواني، شورعشق، تلفن و ... بوده ايم. او ‏در سينما رشته هاي مختلف را تا كارگرداني با فيلم ‏كوچولوي خوش شانس كه هم اكنون در ويديو كلوپ ها ‏موجود مي باشد تجربه كرده است. بابك نوري همچنين اولين ‏نمايشگاه عكس داستاني در ايران را با عنوان "خواب" ‏طراحي كرده كه در دانشكده صدا و سيما و چند محل ديگر ‏به نمايش گذاشته است. ‏
گفتني است كه او يكي از هنرمندان نيكوكاري است كه سه ‏سال اجرا و برگزاري جشن رمضان و بازارچه خيريه را ‏برعهده داشت و در آزادسازي صدها زنداني نيازمند و ‏كمك به محرومين و نيازمندان و نوعروسان يتيم و فقير ‏مفيد بوده است.‏
نوري در يك نشستي به سوالات خبرنگار تاپ ايرانيان پاسخ ‏گفت:‏
‏* موافقيد مصاحبه را از كجا شروع كنيم؟
‏- ازهر جا كه دوست داريد.‏
‏* مثلاً؟
‏- نمي دانم ، از آخر‏
‏* چرا آخر؟
‏- چون يك تفاوتي با مصاحبه هاي ديگه داشته باشد و ‏بر خلاف روال خيلي از مصاحبه ها از آخر شروع كنيم.‏
‏* كوچولوي خوش شانس از كجا ايده گرفت؟‏
‏- من يك فيلم كاركرده بودم به نام " سلام آقاي ‏دلاويز" كه براي تكثير به موسسه جهان تصوير مراجعه ‏نمودم آنها وقتي فيلم را ديدند به من پيشنهاد ساخت يك ‏فيلم سينمايي را دادند. بعد آقاي صديقي نژاد تهيه ‏كننده فيلم با من تماس گرفت كه فيلمنامه " كوچولوي ‏خوش شانس" را براي ما كار كن. من وقتي آن را ديدم يك ‏طرح ضعيف بود با نويسنده آن مشورت كردم كه دوباره ‏فيلمنامه بازساي شود شايد بالاي 20 بار فيلمنامه ‏بازنويسي و در نهايت ما ساخت آن را شروع كرديم. از ‏نقاط مثبت فيلم حضور محمد نشاط از مدير توليدهاي ‏قديمي سينما بود. آقاي نشاط خارج از هدايت فيلم، كمتر ‏فيلم اركردند ولي در حين ناباوري توليد فيلم كوچولوي ‏خوش شانس را با بودجه اندكي كه داشتيم آغاز كردند ‏نكته ديگري كه بايد حتماً بگوئيم 80 درصد بازيگران ‏قرار داد را سفيد امضاء كردند و از همه آنها ممنونم حتي ‏استاد بزرگوارم زنده ياد جناب آقاي بزرگي با اينكه ‏بيمار بودند سر صحنه ها حاضر شدند.‏
‏* چرا اين فيلم " كوچولوي خوش شانس" نام گرفت؟
‏- اسم اوليه كار " كوچولوي خوش شانس" ما نامهاي ‏مختلفي را براي اين كار انتخاب كرديم ولي هيچ كدام به ‏دلائلي مورد قبول قرار نگرفت كه در نهايت همان اسم ‏اوليه كه روي فيلمنامه آقاي عظيمي قرار داشت، ‏انتخاب شد.‏
‏* دوره گذار در سينماي ايران يعني چه؟
‏- من خودم اعتقادم بر اين كه با ساخت اين فيلم ثابت ‏كردم كه " مردم را دوست دارم" يك فيلمساز بايد به ‏شعور مردم احترام بگذارد به دقتي كه براي ديدن يك ‏فيلم مي گذارند احترام بگذارد و بيننده را با ساخت ‏يك فلم به فكر و انديشه وادار كند. يك فيلم بايد ‏حرفي براي گفتن داشته باشد چه با زبان طنز، تراژدي يا ‏كمدي، فيلمهايي بايد ساخته شود كه در مجموع آن را هر ‏قشري دوست داشته باشد. چند سال پيش يك جايزه اي به ‏نام " زرشك زرين" گذاشتند كه اصلاً چيز درستي نبود، ‏سينماي ما در حال رشد و شكوفايي است و سينما گران ‏ما را همه جاي دنيا مي شناسند، فيلمهايشان در ‏جشنواره ها اكران مي شود به همين جهت فكر نمي كنم اين ‏جايزه درست بود‏
‏* چرا ؟ ما مگر فيلمهاي بد نداريم مخاطب وقتي به ديدن ‏اين گونه فيلمها مي رود پشيمان مي شود؟
‏- چرا داريم‏
‏* پس نبايد يك تلنگري زد؟
‏- به اين رسميت نه‏
‏* در مراسم اسكار همچنين چيزي هست؟‏
‏- سينماي جهان قابل مقايسه با سينماي ايران نيست من ‏وقتي براي يك كار به دبي سفركردم، آنجا دوربينهاي ‏عكاسي و فيلمبرداري ديدم كه نمونه آن را تو ايران ‏نديده بودم.‏
‏* من منظورم بيشتر به محتواي فيلم است مثلاً فيلم " ‏ماهر" مرحوم علي حاتمي تكنولوژي خاصي نمي خواست ولي ‏هنوز كه آن فيلم را نگاه مي كني آدم لذت مي برد؟
‏- يكي از مشكلات سينماي ايران، نبود فيلمنامه نويس ‏خوب است كه كم داريم و آن تعداد اندك فيملنامه نويس ‏كه ما داريم به دليل اينكه حالا تو يك بخشي از لحاظ ‏مادي و مالي بهتر تامين مي شوند به آن راه رفتند. چرا ‏تهيه كننده ما شرايطي را مهيا نمي كنند كه كريم ‏مسيحي فيلم بسازد فيلم پرده آخر كه ديگر تكرار نشد، ‏چرا بهرام بيضايي سالي يك فيلم نمي سازد، چرا اينها ‏كمتر فيلم مي سازند؟ شرايط كمتر برايشان مهيا مي شود.‏
‏* تولد يك بازيگر؟
‏- نه اما لحظه تولد پسرم را به ياد داردم. من سر ‏سريال " كلانتر " بودم و نتوانستم براي ديدن او به ‏بيمارستان بروم ولي بالاخره پس از 2 روز پسرم را ‏ديدم.‏
‏* كي فهميديد از دنياي كودكي گذشته ايد و پا به ‏دنياي بزرگسالي گذاشته ايد؟
‏- اين احساس را براي اولين بار پدرم كه بهترين مشوقم ‏بود به من منتقل كرده من همينكه خودم را يك آدم بزرگ ‏دانستم. آن هم به اين دليل كه هميشه بار مسئوليت به ‏دوشم بوده است.‏
‏* ماندگارترين خاطره نوجواني
‏- در مدرسه نشريه اي منتشر مي كرديم يادم مي آيد در ‏اين نشريه مطالبي از جمله كاريكاتور، عكس و داستان ‏بود.‏
‏* نوجوان بازيگوشي بوديد؟
‏- خيلي زياد، مادرم مي گويد هر چه مي خواستم بايد ‏همان موقع حاضر مي شد در غير اين صورت خانه را روي سر ‏مي گذاشتم.‏
‏* از اين كه وارد دنياي هنر شديد، راضي هستيد؟
‏- بله هنر مثل يك درياست. بايد ارزش آنرا بخوبي ‏فهميد و درك كرد. من از كودكي عاشق اين حرفه بودم و ‏اميدوارم تا آخرين لحظه عمرم همه در اين وادي باقي ‏بمانم.‏
‏* با كدام يك از شخصيتهايي كه نقش آنها را بازي ‏كرديه ايد ارتباط بهتري برقرار كرديد؟
‏- همه شخصيتهايي كه نقش شان را بازي كردم دوست دارم ‏اما بازي در نقش اميركبير برايم چيزي ديگر بود. حس ‏عجيب و غريبي داشتم.‏
‏* براي ايفاي يك نقش، كارگردان اثر برايتان مهمتر ‏است يا سوژه آن؟
‏- در وهله اول نقش برايم مهم است. البته كوتاهي و ‏بلندي آن فرقي نمي كند. مهم اين است كه آن نقش در ‏پيشبرد فيلم موثر باشد. پس از نقش كارگردان اثر اهميت ‏پيدا مي كند.‏
‏* تا چه زمان اين هنر را دنبال خواهي كرد؟
‏- هنوز خود راحتي در خط شروع هم نمي بينم. بايستي ‏بسيار تجربه كنم و آموزش ببينم. هر چقدر عشق و علاقه ‏اصلي مناست و با سختي ها و مشكلات آن و با بيكاريهايش ‏و .... مي سازم و اگر چه تنها راه امرار معاش ‏زندگيم نيز مي باشد و جز اين كار هيچ كار ديگري ‏انجام نمي دهم وليكن سعي خواهم كرد كارهايي را انجام ‏دهم كه دوست داشته باشم و با آن ارتباط برقرار كنم، ‏كوتاهي يا بلند نقش از ابتدا برايم اهميت نداشته است ‏بلكه شخصيتهاي خاص و متفاوت كه بتوانم براي نزديك ‏شدن به آن، درگير شوم برايم اهميت دارد.‏
‏* اگر نقش خاص و متفاوت پيشنهاد نشود چه كارخواهي ‏كرد؟
‏- همانگونه كه تا به حال با اين قضيه جنگيده ام اگر ‏در عرصه بازيگري نقش دلخواه من پيشنهاد نشود ‏نويسندگي يا كارگرداني مي كنم و همانطور كه از ‏ابتداي حضورم براي آنكه تكرار نشود كارهاي مختلفي در ‏عرصه هنر تجربه كرده ام همانند عكاسي، كاريكاتور، ‏روابط عمومي، ساخت فيلم كوتاه و ...... سراغ آنها مي ‏روم، ولي اين را بدانيد تا آخرين روز زندگي ام هيچ ‏كار ديگري به جز هنر انجام نخواهم داد. هنر براي من ‏زندگي است.‏
‏* شما در گذشته چندين فيلم كوتاه ساخته ايد و اخيراً ‏با ساخت فيلم " كوچولوي خوش شانس" و يك فيلم ‏داستاني، چرا پيگيرانه جذب اين حرفه نشديد؟
‏- هميشه دغدغه كارگرداني را داشتم، همكاري همكاري در ‏ساخت چندين فيلم و حضور در پشت دوربين، خود عامل ‏مهمي بود كه با ساخت فيلم كوتاه بتوانم در ميدان ‏دشوار عمل ، درك خودم را اندكي بالاتر ببرم و به كسب ‏تجربه بپردازم كه هيچ كلاس درسي قادر به انتقال آن ‏نيست. همچنين سعي كرده ام در كنار بازيگري تمركز خود ‏را به شيوه هاي مختلف كارگردانها معطوف نمايم.‏
‏* به نظر شما جشنواره و فيلمهاي جشنواره اي تا چه حد ‏مي تواند روي آتيه فيلم كوتاه تاثير داشته باشد؟
‏- تاثيري كه يك فيلم كوتاه مي تواند بر روي مخاطب ‏داشته باشد شايد يك فيلم سينمايي يا حتي يك سريال ‏بلند تلويزيوني نداشته باشد مفهومي كه يك فيلم ‏كوتاه به مخاطبش منتقل مي كند چه بسا تاثيرگذارتر و ‏فراگيرتر باشد. جشنواره ها نيز در شناسايي استعدادها ‏و خلاقيتها موثرند. بسياري از فيلمسازان نامي امروز ‏سينماي ما از فيلم كوتاه شروع كرده و از همين ‏جشنواره ها شناسايي و ادامه راه داده اند
Page printed from:
http://www.topiranian.com/mosahebe/archives/009641.html

سايت تاپ ايرانيان

@با اهداء سلام Hi with donation



به اعتقاد من سینما، نه از سی تا نما که از سیصد میلیون نما ،شایدم خیلی بیشتر بوجود اومده .هر روز که میگذره یه روز بزرگتر میشیم اما من که از کودکی تو بدن سینما بودم هر روز که گذشت کوچیکتر شدم ،دنبال تدبیری برای خودکرده نیستم دنبال یه دوستم ،یه هم زبون ،یه هم درد.....اونائی که جادوی این افسونگر شدن،اونائی که تو یه شهر دور کارهای بزرگی انجام دادن مثه یه فیلم کوتاه(فقط اسمش کوتاهه !!ولی خیلی هم بلنده!!!!) اونایی که به عشقش زنده اند ما از امروز دیگه باهم دوستیم باهم هم زبونیم،همدردیم منتظر حرفها،دردهاونمیدونم هر چی مربوطه به س ی ن م ا .رفیق من، شماهم منتظر من باش ، من که بیادتونم.
I believe cinema, rather than thirty to three hundred million facade view that, maybe make much more elementary. Every day that passes we're one day older, but my body from my childhood cinema every day that passed I was younger, I looking for imprudence Khvdkrdh I'm not looking for a friend, a humble time, a time ..... causing pain that this voodoo magic being, causing you a great deal to do around town Msh a short film (only his name Kvtahh! but very Blndh! !) causing her to live together again today, we also Zbvnym Dvstym together, waiting Hmdrdym words, whatever Drdhavnmydvnm relevant to you M N cd. my friend, Shmahm be waiting for me, my Byadtvn